هضم خیلی مسائل برام سخته ،چجوری میتونیم انقدر راحت زندگی بقیه رو خراب کنیم اسم خودمونم بذاریم عاشق ، عشق حرمت داره ، و هیچ وقت هم قدم و همراه با یه کار کثیف نمیشه ، نمیگم احساس رو باید از بین برد نباید عاشق بود ولی میشه پاکیِ عشق رو حفظ کرد ، سالها عاشق بود ولی در درون خود به دور از همه به دور از هیاهو در سکوت و حتی میشه همینطوری ازش لذت برد اما جایز نیستیم بخاطر حسی که در ما هست به راحتی زندگیهایی که شاید به سختی بنا شده رو نابود کنیم من اسم این کار رو عشق نمیگذارم ، قطعا اسمش هوسه ...
کاش زبان عشق بهتر رو یاد بگیریم تا با هر هوسی اشتباه نگیریم
دوستی داشتم که تو یه کارخونهی مواد غذایی کار میکرد یه مدتی که بیکار بودم بهم پیشنهاد داد که اونجا برم و مشغول بشم حتی رئیس اونجا هم موافقت کرد ، با اولین روز کاری ، چتهای هر روزهی مدیر اونجا با من شروع شد ابتدا تعریف از کار من و دراخر به این ختم شد که چقدر شبیه معشوقهی سابق ایشون هستم خب من میتونستم ادامه بدم و مزایای اونجا بهره مند بشم ولی خب کثیف ترین کار ممکن رو انجام داده بودم من محترمانه به ایشون تذکر دادم از کار اومدم بیرون و به دوستم هم گفتم اون هم تعجب کرد و ترجیح داد اونجا کار نکنه ، چند نفر اینطوری عمل میکنن ؟؟
صرفا سکوت کافی نیست ، ما باید برای شان و شخصیت خودمون ارزش قائل بشیم و بعد مسئول هستیم در برابر کسی که درگیر احساسات خودمون کردیم
نمیگم من خطا کردم منم خطاکار بودم و تاوان دادم
و معتقدم همه تاوان کار اشتباهشون رو میدن و دنیا عجیب گرده و زمین میچرخه تا نوبت به خودمون برسه
حواسمون باشه ...